.
.
قطارها بیهوده میپرسند چی ؟ چی ؟
نمی دانند در انتهای ریل ها هیچکس و هیچ چیز در انتظارشان نیست …
.
.
هیچ قهرمان ماراتنی به اندازه پدرم به دنبال نان ندویده است …
.
.
تنت قدمگاه آغاز بودنم شد !
آغوشت بهشت من است “مادر”
.
.
کاش به جای اینکه دستی بالای دست بود ، دستی توی دست بود …
.
.
زاهدانه ترین حرفی که شنیده ام :
در عشق حقیقی ، روح است که تن را در آغوش میگیرد !
.
.
مردا همه خوبن ، نامردا بدن …
.
.
ﭘﻮﻝ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﻠﻨﺪﺗﺮ ﺍﺯ ﻗﺪ ﻣﺎﺳﺖ !
ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﭘﺎﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﯾﻢ …
.
.
آدم لال باشه بهتر از اینه حرفِ مفت بزنه …
.
.
آنکه واقعا تو را دوست دارد به ساز آرام بودنت کفایت میکند و هرگز نمیخواهد رقاصه ی سازهایش باشی …
.
.
همه اتفاق های خوب افتادند و دست و پایشان شکست !
این روزها اتفاق های خوب از ترس اتفاق های بد ، از افتادن میترسند …
.
.
به قصد پرواز ، تجربه کردم سقوط را …
.
.
لذت وقتیه که یه بچه کوچیک دستاشو دراز میکنه سمتت ، ینی بغلم کن …
هیچی اندازه این حال نمیده به آدم !
.
.
هی رفیق ! زمان است که وفاداری تو را ثابت میکند ، نه زبان …
.
.
و ﭼﻘﺪر دﯾﺮ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﯿﻢ ﮐﻪ زندگی ﻫﻤﯿﻦ روزﻫﺎﯾﯿﺴﺖ که ﻣﻨﺘﻈر ﮔﺬﺷﺘﻨﺶ ﻫﺴﺘﯿﻢ …
.
.
در گذر از جاده ی زندگی آموختم کسانی را که بیشتر دوست میداری ، زودتر از دست می دهی …
.
.
قند خون مادر بالاست ولی دلش اما همیشه شور می زند برای ما …
اشکهای مادر مروارید شده است در صدف چشمانش ، دکترها اسمش را گذاشته اند آب مروارید !
حرفها دارد چشمان مادر ؛ گویی زیرنویس فارسی دارد !
دستانش را نوازش می کنم ؛ داستانی دارد دستانش …
.
.
تنها کسی که تنهات نمیزاره خودتی ؛ با خودت دشمنی نکن لطفا …