آخرین کلمات یک برقکار : خوب حالا روشنش کن…
آخرین کلمات یک ملوان زیردریایی : من عادت ندارم با پنجرهء بسته بخوابم…
آخرین کلمات یک متخصص خنثی بمب : این سیم آخری رو که قطع کنم تمومه…
آخرین کلمات یک نارنجکانداز : گفتی تا چند بشمرم؟
آخرین کلمات یک جهانگرد در آمازون : این نوع مار رو میشناسم، سمی نیست…
آخرین کلمات یک پلیس : شیش بار شلیک کرده، دیگه گلوله نداره…
آخرین کلمات یک چترباز : پس چترم کو؟
آخرین کلمات یک خبرنگار : بله، سیل داره به طرفمون میاد…
آخرین کلمات یک خلبان : ببینم چرخها باز شدند یا نه؟
آخرین کلمات یک داور فوتبال : نخیر آفساید نبود!
آخرین کلمات یک دربان : مگه از روی نعش من رد بشی…
آخرین کلمات یک دوچرخهسوار : نخیر حق تقدم با منه!
آخرین کلمات یک دیوانه : من یه پرندهام!
آخرین کلمات یک سرنشین اتوموبیل : برو سمت راست راه بازه…
آخرین کلمات یک شکارچی : مامانت کجاست کوچولو؟.
آخرین کلمات یک غواص : نه این طرفها کوسه وجود نداره…
آخرین کلمات یک فضانورد : برای یک ربع دیگه هوا دارم…
آخرین کلمات یک قصاب : اون چاقو بزرگه رو بنداز ببینم…
آخرین کلمات یک قهرمان : کمک نمیخوام، همهاش سه نفرند…
آخرین کلمات یک قهرمان اتوموبیلرانی : مکانیک یادش رفته ترمز رو درست کنه!
آخرین کلمات یک کارآگاه خصوصی : قضیه روشنه، قاتل شما هستید!
آخرین کلمات یک کامپیوتر : هارددیسک پاک شده است…
آخرین کلمات یک کوهنورد : سر طناب رو محکم بگیری ها…
آخرین کلمات یک گروگان : من که میدونم تو عرضهء شلیک کردن نداری…
آخرین کلمات یک گیتاریست : یه خرده ولوم بده…
آخرین کلمات یک انسان عصر حجر : فکر میکنی توی این غار چیه؟
آخرین کلمات یک مادر : بالأخره سیدیهات رو مرتب کردم…
آخرین کلمات یک متخصص آزمایشگاه : این آزمایش کاملاً بیخطره…
آخرین کلمات یک متخصص کامپیوتر : معلومه که ازش بکآپ گرفتم!
آخرین کلمات یک معلم رانندگی : نگه دار! چراغ قرمزه!
آخرین کلمات یک ملوان : من چه میدونستم که باید شنا بلد باشم؟
آخرین کلمات یک بندباز : نمیدونم چرا چشمام سیاهی میره…
آخرین کلمات یک پزشک : راستش تشخیص اولیهام صحیح نبود.بیماریتون لاعلاجه…
آخرین کلمات یک بیمار : مطمئنید که این آمپول بی خطره؟
آخرین کلمات یک پیشخدمت رستوران : باب میلتون بود؟
آخرین کلمات یک جلاد : ای بابا، باز تیغهء گیوتین گیر کرد…
آخرین کلمات یک خونآشام : نه بابا خورشید یه ساعت دیگه طلوع میکنه!
زنی مشغول درست کردن تخم مرغ برای صبحانه بود.
ناگهان شوهرش سراسیمه وارد آشپزخانه شد و داد زد : مواظب باش ، مواظب باش ، یه کم بیشتر کره توش بریز….
وای خدای من ، خیلی زیاد درست کردی … حالا برش گردون … زود باش
باید بیشتر کره بریزی … وای خدای من از کجا باید کره بیشتر بیاریم ؟؟ دارن میسوزن مواظب باش ، گفتم مواظب باش ! هیچ وقت موقع غذا پختن به حرفهای من گوش نمیکنی … هیچ وقت!! برشون گردون ! زود باش ! دیوونه شدی ؟؟؟؟ عقلتو از دست دادی ؟؟؟ یادت رفته بهشون نمک بزنی … نمک بزن … نمک …
زن به او زل زده و ناگهان گفت : خدای بزرگ چه اتفاقی برات افتاده ؟! فکر میکنی من بلد نیستم یه تخم مرغ ساده درست کنم؟
شوهر به آرامی گفت : فقط میخواستم بدونی وقتی دارم رانندگی میکنم، چه بلائی سر من میاری!
ادیسون در سنین پیری پس از اختراع لامپ، یکی از ثروتمندان آمریکا به شمار میرفت و درآمد سرشارش را تمام و کمال در آزمایشگاه مجهزش که ساختمان بزرگی بود هزینه می کرد.
این آزمایشگاه، بزرگترین عشق پیرمرد بود. هر روز اختراعی جدید در آن شکل می گرفت تا آماده بهینه سازی و ورود به بازار شود.
در همین روزها بود که نیمه های شب از اداره آتش نشانی به پسر ادیسون اطلاع دادند، آزمایشگاه پدرش در آتش می سوزد و حقیقتاً کاری از دست کسی بر نمیآید و تمام تلاش مأموان فقط برای جلوگیری از گسترش آتش به سایر ساختمانها است. آنها تقاضا داشتند که موضوع به نحو قابل قبولی به اطلاع پیرمرد رسانده شود.
پسر با خود اندیشید که احتمالاً پیرمرد با شنیدن این خبر سکته میکند و لذا از بیدار کردن او منصرف شد و خودش را به محل حادثه رساند و با کمال تعجب دید که پیرمرد در مقابل ساختمان آزمایشگاه روی یک صندلی نشسته است و سوختن حاصل تمام عمرش را نظاره می کند.
پسر تصمیم گرفت جلو نرود و پدر را آزار ندهد. او میاندیشید که پدر در بدترین شرایط عمرش بسر میبرد.
ناگهان پدر سرش را برگرداند و پسر را دید و با صدای بلند و سر شار از شادی گفت: پسر تو اینجایی؟ میبینی چقدر زیباست! رنگ آمیزی شعله ها را میبینی؟ حیرت آور است! من فکر میکنم که آن شعله های بنفش به علت سوختن گوگرد در کنار فسفر به وجود آمده است! وای! خدای من، خیلی زیباست! کاش مادرت هم اینجا بود و این منظره زیبا را میدید. کمتر کسی در طول عمرش امکان دیدن چنین منظره زیبایی را خواهد داشت! نظر تو چیست پسرم؟
پسر حیران و گیج جواب داد: پدر تمام زندگیت در آتش میسوزد و تو از زیبایی رنگ شعله ها صحبت میکنی؟
چطور میتوانی؟ من تمام بدنم میلرزد و تو خونسرد نشسته ای؟
پدر گفت: پسرم از دست من و تو که کاری بر نمیآید. مأمورین هم که تمام تلاششان را میکنند. در این لحظه بهترین کار لذت بردن از منظرهایست که دیگر تکرار نخواهد شد!
در مورد آزمایشگاه و باز سازی یا نو سازی آن فردا فکر میکنیم! الآن موقع این کار نیست!
به شعله های زیبا نگاه کن که دیگر چنین امکانی را نخواهی داشت!
فردا صبح ادیسون به خرابه ها نگاه کرد و گفت: "ارزش زیادی در بلا ها وجود دارد. تمام اشتباهات ما در این آتش سوخت. خدا را شکر که میتوانیم از اول شروع کنیم."
توماس آلوا ادیسون سال بعد مجدداً در آزمایشگاه جدیدش مشغول کار بود وهمان سال یکی از بزرگترین اختراع بشریت یعنی ضبط صدا را تقدیم جهانیان نمود. آری او گرامافون را درست یک سال پس از آن واقعه اختراع کرد.
ارزش زیادی در بلاها وجود دارد چون تمام اشتباهات در آن از بین میرود.
به دلیل استقبال بی نظیر شما مسلمانان عزیز
زمان اذان مغرب یک ساعت تمدید شد!
◊◊◊◊◊◊◊اس ام اس سرکاری ماه رمضان◊◊◊◊◊◊◊◊
در این شبهای رمضان ، تو را به خدا سر سفره افطار
دستهات رو با خلوص نیت به آسمان دراز کن
و همون بالا نگهدار بزار بقیه هم یه لقمه بخورن خب !
◊◊◊◊◊◊◊اس ام اس سرکاری ماه رمضان◊◊◊◊◊◊◊◊
آیا می دانستید
مستحب است قبل از افطار دعای جوشن کبیر بخوانیم !؟
◊◊◊◊◊◊◊اس ام اس سرکاری ماه رمضان◊◊◊◊◊◊◊◊
از بالاترین فضیلت ها در ماه رمضان ، افطاری دادن است
منتظر تماس شما هستیم . . . !
◊◊◊◊◊◊◊اس ام اس سرکاری ماه رمضان◊◊◊◊◊◊◊◊
تبلیغ حیف نون برای حجاب در ماه رمضان !
“به زلفانت بیاموز که بیرونش ارزش دیدن ندارد”
◊◊◊◊◊◊◊اس ام اس سرکاری ماه رمضان◊◊◊◊◊◊◊◊
پیامک حیف نون به نامزدش !
دوستت دارم به اندازه همه اذون های مغرب ماه رمضون !
◊◊◊◊◊◊◊اس ام اس سرکاری ماه رمضان◊◊◊◊◊◊◊◊
فرا رسیدن ماه زولبیا و بامیه
بیخوابی شبانه ، گرسنگی روزانه ، روز شماری ماهانه
پرخوری سحرانه ، افطاری شاهانه
و توقع آمرزش سالانه !
مبارک !
◊◊◊◊◊◊◊اس ام اس سرکاری ماه رمضان◊◊◊◊◊◊◊◊
به حیف نون گفتن نماز میخونی ؟
گفت عادت ندارم
گفتن روزه چی ؟
گفت طاقت ندارم
گفتن چرا سحر و افطار میخوری ؟
گفت اونقدرا هم که کافر نیستم !
منبع:صحنه؛
دو درخت خشک در کنج حیاط
بازیگر مرد پشت یک شیشه ی مات
برداشت یک
نمایی از چوبه دار
برداشت دو
نور، صدا حرکت، کات.
-----------------------
برداشت سه
مجلس ترحیمش بود
برداشت چهار
شادی روحش صلوات